دانشجویان گروه همخوانی سن و سالشان نه به دوران انقلاب قد میدهد نه به سالهای جنگ و کتاب مهمترین منبع اطلاعاتی آنها برای فهم حوادث انقلاب و شهدای شاخص آن دوره است اما یافتن منبع موثقی که به زبان جوان امروز از شهدای بزرگ انقلاب سخن گفته باشد، کار چندان راحتی نیست. این گروه با مطالعه کتاب مورد نظرشان نهتنها به پاسخ سوالات خود درباره شهید بهشتی نرسیدند که به نوعی با دیدگاه ایشان زاویه پیدا کردند.
چگونه یک طلبه زبانآموز، معمار انقلاب شد؟
این کتاب که از نامش صرفنظر میکنم متنی مناسب با سالهای پیروزی انقلاب دارد. از آن مدل کتابهایی که بچه مذهبیهای آن دوره باحرص وولع آن رامیخواندند،صفحاتش راطوری زیرورو میکردندتا چنتهشان پر شود و قدرت مقابله با گروهکهای مارکسیست و کمونیست را پیدا کنند و دربحث،مناظره و مجادله که بازارش درآن روزها داغ داغ بود، کم نیاورند.از قبل روشن است که با گذشت پنج دهه، چنین کتابی به مذاق جوان دانشجو خوش نیاید چون فضای دوران انقلاب را درک نکرده، زبان کتاب برایش گنگ است وعملکردشخصیت انقلابیغیرقابل باور.جانکلام اینکه این دوستان جوان بعدازهمخوانی این کتاب،شهید رابیشترسخنوری توانادیدندتامردمیدان عمل وتغییر.مشکلاتاقتصادی واجتماعی دهه۱۴۰۰راچاشنی قضاوتهایشان کردند که نتیجه تفکر و فریاد و شعار دیروز شما ارثیه امروز ماست. با شنیدن حرفهای این گروه، افسوس خوردم که اگر کتاب یا فیلم در خور و شایستهای در شناخت شهید بهشتی نوشته و ساخته میشد، امروز شاهد فهم بهتری از ماجرا بودیم.
«فرزند بینهایت» سر راهم قرار گرفت
چند روزی از این ماجرا نمیگذشت که کتاب «فرزند بینهایت» سر راهم قرار گرفت.بسیاراتفاقی وغیرمنتظره. البته همانطور که ابتدا اشاره کردم، این عالم حساب و کتاب دارد و هیچ چیزی اتفاقی نیست. در نمایشگاه کتاب تهران با نویسنده جوانی به نام محسن ذوالفقاری آشنا شدم که با انگیزه شخصی و تلاش بسیار، کتابی با عنوان فرزند بینهایت را نوشته است. این کتاب شرح زندگی و زمانه شهید بهشتی است. کتاب فرزند بینهایت برای اولین بار درنمایشگاه کتاب عرضه شد.متن برآمده ازیک پژوهش تاریخی است که با زبانی ساده، شیرین و روان پلی میان گذشته و حال زده ویکی از شخصیتهای اثرگذار انقلاب اسلامی را از محاق تاریکی خارج کرده است.
یکی از انتقادهای جدی دانشجوهای گروه همخوانی به شهید بهشتی و سایر همفکران ایشان این است که آنها کمتر زندگی کردند و بیشتر حرف زدند. چرا در کتاب شهید بهشتی سبک زندگی او دیده نمیشود و همه حرفها به تشکیلات و شعار تغییر جامعه ختم میشود. نسل امروز دوست دارد بزرگانش را در متن زندگی ببیند نه در خلأ و انتزاع.
به وجد آمدم
با تورق اولیه کتاب فرزند بینهایت به وجد آمدم که نویسنده در ۵۱۸ صفحه کتاب نگاه جدی به سبک زندگی شهید بهشتی دارد و ضمن بیان تفکر و دیدگاه سیاسی ایشان از زندگی شخصی و خانوادگیاش غفلت نکرده و در لابهلای روایتهای جاری در زندگی به چرایی اقدامات شهید بهشتی در هر برهه تاریخی اشاره کرده است.
این کتاب ماحصل بررسی ۸۲ منبع مکتوب و مصاحبه و گفتوگو با ۶۵ نفر از نزدیکان و همراهان شهید بهشتی است. زندگی شهید از زبان ۶۵ نفر روایت میشود. اصلیترین راوی این کتاب خود شهید و سپس خانواده و دوستان و نزدیکان و همرزمان او هستند. روایتها در بستر تاریخی به شکل خطی پیش میرود. انبوه روایات در حکم پازلی ۱۰۰۰ تکه به گونهای گردآوری شده که تصویرهای کوچک در دل تصاویر بزرگتر قابل مشاهده است.
محسن ذوالفقاری با نوشتن مقدمهای صریح با زبانی صمیمی از انگیزه خودش برای نوشتن این کتاب سخن گفته از این موضوع که آرزو داشته درباره این شهید بزرگ کتابی بنویسد که مخاطب معاصر با هر سن و جنسی قادر به فهمش باشد. نویسنده کتاب «فرزند بینهایت»، زندگی شهید بهشتی را سرمایهای گرانقیمت میداند. او با انجام این پژوهش تاریخی حلاوتی را چشیده که سعی دارد آن را به مخاطب کتاب بچشاند؛ چرا که مرام او تکخوری نیست.
تکنیک روایت موازی
تعریف شیرین فصول کتاب یکی از نقاط قوت مقدمه برای جذب مخاطب برای خواندن متن است. روایت زندگی شهید بهشتی از زبان مادر آغاز میشود. معصومهبیگم خاتونآبادی، بانویی اهل علم و معرفت که نزد پدرش درس آموخت و پرورش یافت. بهواسطه رویای صادق راهی خانه بخت شد تا بشود مادر محمد حسینی بهشتی.
یک پرسش پنهان همه بخشهای شخصی و اجتماعی، خانوادگی و سیاسی متن را پوشش میدهد. این پرسش که بهشتی چگونه بهشتی شد؟ روایتها با قلم و زبان نویسنده جان میگیرند و روی کاغذ میآیند. مخاطب متوجه میشود که با شخصیتی تیزهوش و پیشرو روبهرو است. در زمانهای که طلاب به خاطر یادگیری زبان خارجه بازخواست و گاه تکفیر میشدند، محمد حسینیبهشتی بیتوجه به زخم زبان و بیمهری اطرافیانش، دو زبان خارجی را میآموزد تا با نگاه جهانی به راهش ادامه دهد.
نویسنده با استفاده از تکنیک روایت موازی به خواننده فرصت داده تا شهید را از زبان خودش و دیگران بشناسد و با برقراری نسبت میان روایتها به شناخت دقیقتری دست پیدا کند. عکسهای کتاب بوی کهنگی میدهد. چهره افراد، طرز نشستن آنها در کنار هم و نگاهشان به دوربین همه از گذشته دوری حکایت میکند. بوی کهنگی عکسها گواه اصالت آنهاست. این عکسها در کنار روایت متکی به زبان امروز خواننده را بین گذشته و حال به حرکت درمیآورد تا به فهم جدیدی از شخصیت شهید بهشتی برسد. خواندن کتاب فرزند بینهایت، شوقبرانگیز است و بهجتآور. چرا که ما را با بزرگ مردی آشنا میکند که هوش سرشار، قدرت و ایمان خود را در خدمت به ایران صرف کرد و با تقدیم جانش برای همیشه جاودانه شد.